قدر علی
سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۸۶، ۱۰:۰۵ ق.ظ
یا قدیم
برای کسی که نثرهای موزونم را دوست دارد .با تشکر !! و با آرزوی قبولی نماز و روزه ها و غیره ...
علی بال که باز کرد می خواست پریدن را به من و تو یاد بدهد ، نمی دانست که ما اینقدر درگیر نبخشیدن می شویم که کور می شوند چشم هایمان و کر ، گوش هایی که قرار بود صدای " فزت و رب الکعبه " را بنوشند ...
قشنگ است ، می دانی ؟ ! این که اگر مرغابی ها ،هزارهزارهم بودند ،علی، باز، می رفت ... !
علی بخشیده بود . همه چیز را همه کس را ، علی قاتلش را هم بخشیده بود ، که اگر نبخشیده بود پا به مسجد نمی گذاشت .اصلا علی رفت که بدهد ، که ببخشد عطای این دنیای بی ارزش را به لقایش ...
علی شوق پرواز داشت . خدا ، به رویش لبخند زده بود . خدا گفت پرواز کن که او تمام شبانه ها و گریه ها و درد ها و یتیمی ها را گذاشت و رفت . رفت و همه را گذاشت برای ما ...
آزمونی است ... می دانی ؟؟!
درخشان باشید
خودم
شهناز تشکر می کنه ، سرخ و سفید هم میشه !!!
شاد باشید گل ما !!
۸۶/۰۷/۱۰