شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

دوباره بارور می شوم ، به یک اشاره ی نگاه تو

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۸۹، ۰۹:۰۹ ق.ظ
"یا قدیم" سخت بود. کشتن شعرها ، سخت بود.خدا شاهد است ، شبیه سقط یک جنین هشت ماه و نیمه ی بدون عیب . درد می کشیدم و تمام زندگی ، تمام لحظه های باتو و بدون تو ، تمام قصه ها و صحنه های خوب وبد ، پیش چشم های خسته ام سیاه میشد و سفید میشد و دوباره رنگ می گرفت و قلب من شدیدتر شدیدتر شدیدتر درد درد ... تمام شد. تمام شعرها و ایده های کهنه ام به شهر مرگ ، حواله شد و در دوره ی نقاهتم ، صبور  بی صدا به انتظار لحظه ای حضور تو و باز هم شکفتن شکوفه های شعرهای نو نشسته ام . ----------------------------------------------- ---------------------- ** چیلیک چیلیک ایده هام             روی زمین میریزن چند روزیه طفلیا                          حال ندارن مریضن .. ... ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۶/۰۲
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی