شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

میهمانی پشت در

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۸۹، ۰۶:۳۰ ق.ظ
"یا قدیم"   هیچ شعری شاعر تو نیست . شاعر تو و پیکر مه اندود  عظیمت . همیشه گنگ و عجیبی ؛ همیشه می ترسم، تو پشت در باشی و من تمام شعرهای عمرم را  ، تمام عشق هایم را که سرخ مثل کویر و سبز مثل بارانند ، به یک اشاره درون کیسه ات ریزم و بعد آهسته و شاید نه ، سریع و بی وقفه ، سفر شود آغاز. تو شعر می گویی . به قافیه ی حضور در مه و ردیف سفر . همیشه می ترسم که پشت در باشی ، با یک غزل تازه در دست و لبخندی که سرایت کردنش به من ، سخت است ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۶/۰۶
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی