شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

گاهی زمستون گاهی بهار

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۷:۴۴ ق.ظ
دلم خون نیست . بود . ولی حالا دیگه نیست . تو خیالت راحت . اصلا اگرم بود اونقدرا به تو مربوط نمیشد . قدیما خون دماغ میشدم و حالا خون به دل ! بالاخره این خونهای اضافه یه جایی باید برن دیگه ! بچه که بودیم وقتی آبشار خون راه می افتاد از دماغمون ، دایی واسه اینکه ما نترسیم و گریه نکنیم همیشه می گفت : " نترسیدا ! اینا خونای اضافه ی بدنتونه ! باید بریزه بیرون ! "  . حالا دیگه نمی ترسم دایی. گریه هم نمی کنم . گاهی زمستون گاهی هم بهار ! همینه دیگه ! اصل اینه نزاری دلت تو یه فصل درجا بزنه ! خون بودن و نبودنش هم زیاد تو کل ماجرا تاثیر نداره . فقط یه کم طعم و رنگ چاشنی ِ کار می کنه ! اونم چه طعم و رنگی ... نه ، دلم خون نیست . بود . حالا دیگه نیست ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۰۱
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی