گاهی زمستون گاهی بهار
جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۷:۴۴ ق.ظ
دلم خون نیست . بود . ولی حالا دیگه نیست . تو خیالت راحت . اصلا اگرم بود اونقدرا به تو مربوط نمیشد . قدیما خون دماغ میشدم و حالا خون به دل ! بالاخره این خونهای اضافه یه جایی باید برن دیگه ! بچه که بودیم وقتی آبشار خون راه می افتاد از دماغمون ، دایی واسه اینکه ما نترسیم و گریه نکنیم همیشه می گفت : " نترسیدا ! اینا خونای اضافه ی بدنتونه ! باید بریزه بیرون ! " . حالا دیگه نمی ترسم دایی. گریه هم نمی کنم . گاهی زمستون گاهی هم بهار ! همینه دیگه ! اصل اینه نزاری دلت تو یه فصل درجا بزنه ! خون بودن و نبودنش هم زیاد تو کل ماجرا تاثیر نداره . فقط یه کم طعم و رنگ چاشنی ِ کار می کنه ! اونم چه طعم و رنگی ...
نه ، دلم خون نیست . بود . حالا دیگه نیست ...
۹۱/۰۲/۰۱