شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

آنم آرزوست

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۲۵ ب.ظ
می آیی امشب را اصلاً هیچ کاری نداشته باشیم با هیچ کجای این دنیا، فقط سرم را بگذاری بگذارم روی پایت و تو برایم هزار اسم خدایمان را تکرار کنی و من هی سبحانک و سبحانک و الغوث و الغوث بگویم و کم کم صدایت بلرزد و صدایم بلرزد و دوباره آن حالِ سه سال پیش بیاید به سراغم و خلاص شوم از آتشی که انداختم به دامن زندگیم و بعدش بخواهم و یا نه، اصلاً هیچ چیز نخواهم و نخواهی که او خودش بی حساب می دهد و چه کسی گفته لب از لب باز کردن لازم است؟ آدمیزاد چه حال هایی را از دست می دهد و چه عمری که دنبال آن می دود و نمی رسد... می رسد؟ *** * صدایت را دلتنگم... صدایت را دعا می کنم... * چرا نباید خواست؟ امشب یا هر شبی از این جاری ِ عمر...؟ * اقیانوسی که عمود بر زمین ایستاده باشد، می تواند دست هایت را بگیرد.  اقیانوس بودنش را باور داشته باش و از غرق شدن نترس...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۷
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی