شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

صبحِ بی من رفتنت، بخیر...

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۰۵ ق.ظ
چشم هایم را باز کردم که تو را ببینم، اگر می دانستم حتی نمانده ای تا غرغرهای صبحگاهی ات را راهیِ گوش هایم کنی، بازشان نمی کردم اصلاً. می مُردم همانجا. اینکه" یک نفر امروز صبح تصمیم گرفته است ترکم کند"، چیزی نیست که به خاطر درک و فهمیدن و هضم کردنش، دلم بخواهد تلاشی بکنم یا حتی ازجایم بلند شوم تا زندگی تلاشش را بکند. بعد از خط پایان، دیگر کسی نمی دود. نقش زمین می شود و نفس نفس می زند...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۳۰
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی