شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

کجا به دنبالت بگردم؟ روی کدام قله؟

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۴۲ ب.ظ
میام پایین و سماور رو روشن می کنم. صبر می کنم تا آب حسابی جوش بیاد. چای دم می کنم. ماگ محبوبم رو تا خرخره پراز چای داغ می کنم. بعد روش آب سرد میریزم که زودتر بتونم سَر بِکِشَمِش. این هم یه جور مَرَضه. چای تلخ و سرد که به معده ام رسید، تازه می فهمم که دلم اصلن چای نمی خواست و بیشتر دوست داشته ام که بروم و با ماهان فوتبال بازی کنم. از این ناهماهنگی دلم ریش میشه و دوباره برمی گردم توی اتاقم. هرگز چیزی هم وزنِ چیزهایی که از دست داده ام پیدا نکردم. باید جای خالی ِ چیزها رو با چیزهایی هم وزن و هم رده پر کرد. تو که این رو می دونستی، نباید می رفتی. آخر،حماسه ی گیل گمش، به جای چشم های تو ؟؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۸
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی