شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

نارنجی ها به بهشت می روند

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۴۷ ق.ظ
یکی از بزرگ ترین غصه های من، فاصله ی طولانیِ خانه ام تا خانه ی شماست، نارنجی جان. می دانستی همیشه بخشِ مگو، پنهانی، دور، ترسناک و ترس دار و حتی خجالت دارِِ وجودم را می گذارم برای وقتی که دستم به دست هایت برسد و بتوانم بی ترس و بی خجالت و آرام و منطقی همه چیز را با تو حرف بزنم و تو همه چیز را با من حرف بزنی و دنیایمان بشود یک پیک نیکِ دو ساعته دور از جهنم؟ انسان موجودی اجتماعی است و برای جلو رفتن، گاه باید خیلی ها را تحمل کند. خیلی ها را تحمل می کنم. اما برای با تو بودن، روزشماری می کنم. تو با ارزشی. تو به تمام ساعت هایی که باهمیم ارزش می دهی. بیشتر ببینمت جانکم! بیشتر!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۲
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی