شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

دوستی در هوای کاخ گلستان

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ


هر از گاهی باید دست سین را بگیرم و برویم به «جایی». باید. این یک سوپاپ اطمینان است. این یک شرط امنیتی است. این یک راز است، راز بقا. هر دوی ما این باید را بلدیم و رعایت می کنیم. نتیجه اش می شود حال خوب. نتیجه اش می شود خاطره ی خوب. نتیجه اش می شود دوستی های خوب.

ریزه کاری های دوستانتان را بلد باشید. چیزهایی که خوشحالشان می کند را بلد باشید. لجظه ها را دریابید که گاهی فقط چند قدم فرصت دارید که از برق چشم های دوستتان رد بشوید یا نشوید. این یک اصل است.

امروز، رفتم تا یک روز فراموش نشدنی بسازم برای خودم. موفق شدم. سین هم اگر قبول داشته باشد که موفق شده ام، می شود دو مدال طلا.



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۳
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی