شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

آن روی سکه

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۴ ب.ظ

 

چیزی روی دلم سنگینی می کند. نمی دانم چیست. می دانم ها، اما نه آنقدر که بتوانم کلمه اش کنم. چیزی است شبیه سنگ آسیاب. بزرگ، قدیمی، سنگین، ولی ظاهراً نامرئی. نه آنقدر واضح که کامل بیانش کنم، نه آنقدر پنهانی که بی خیال آشکار شدنش بشوم. مزه ی دهانم را تلخ می کند و نشاط چشم هایم را می گیرد. قلبم را سوزن سوزن می کند و پاهایم را بی رمق. حال خوشی نیست. حال خوشی نیست ...

خودم را زده ام زیر بغلم و راه افتاده ام توی کوچه پس کوچه های زندگی ام. برای خودم می خندم. برای خودم گریه می کنم. برای خودم افسوس می خورم. از کجا بود که قلبم سنگ بودن را و آهن بودن را فهمید؟ از کجا بود که سرم را بالا گرفتم و به خنده های سبکسرانه و از ته دل دخترهای جوان نگاه کردم و با خودم گفتم این ها دیگر از سن من گذشته؟ از کجا بود که دستم دیگر عاشقانه ننوشت؟

نه اینکه همه ی روزهای گذشته اسم زندگی رویشان نباشد، نه. اما زندگی شاید جور دیگری هم بتواند باشد.

 

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۳
شب تاب

نظرات  (۱)

۱۷ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۱ أَنَا یَمَانِیٌّ
سلام
لذت بردم
نوعی تسلسل در قلم تون هست که من به شدت به این نوع نوشته ها علاقه دارم و متمایل هستم اون رو یادبگیرم
نوعی نوشتن که زیبایی خاصی دارد و خواننده را برای خواندن ادامه مطلب ترغیب می کند

من تون هم قشنگ بود
پاسخ:
سلام
ممنون
خوشحالم که از شیوه نوشتنم لذت می برید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی