شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

خبر

پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۳۳ ب.ظ



بعضی خبرها را که می‌شنوی، انگار جگرت را در آورده‌اند و جلوی چشمت به سیخ کشیده‌اند و روی آتش گرفته‌اند، یا انگار یک کوه را برداشته‌اند و گذاشته‌اند روی قلبت، یا مثلاً انگار به یک باره همه چیز تهی شده باشد از معنی، در جا خشکت می‌زند. دوست داری طرف یک بار دیگر دهانش را باز کند و چیزی بگوید، چیزی که نفی حرف قبلی‌اش باشد. دوست داری یک بار دیگر بروی یک لیوان آب بخوری، تا ته خیابان قدم بزنی و برگردی و اینبار چیزی را بشنوی که دلت می خواهد. ولی دنیا واقعی‌تر از این حرف‌هاست. هنوز گردش ماه و خورشید در زمان معینی رخ می‌دهد، هنوز فصل‌ها همان هستند که بودند، هنوز آدم‌ها می‌خورند و می‌خوابند و هر اتفاقی منطق خاص خودش را دنبال می‌کند.

باید با منطق زندگی جور بود. باید به یک امیدی دل‌خوش کرد، به یک تکیه‌گاه مطمئن تکیه زد و زندگی کرد.





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۰
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی