شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

دشمن پشت دروازه

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۲۴ ب.ظ


افغان های دوست و برادر به پزشک های این جامعه آسیب نمی زنند. به وکلا، به نویسندگان، به بازیگران و خلبان ها کاری ندارند. حتی به عنوان نیروی کار ارزان کمک فوق العاده ای به مهندسین و پیمانکاران کشورم می کنند. افغان های دوست و برادر، با پولشان خانه اجاره می کنند و میوه می خرند و به آرایشگاه می روند و لباس می خرند و چرخ خدمات را می چرخانند. افغان های دوست و برادر، چقدر خوبند!

اگر فرزند یک پزشک بودم یا یک وکیل، یا یک تاجر یا مغازه دار، اگر فرزند هر کسی بودم جز یک کارگر، شاید می نشستم و خندوانه و مهمان های افغانش را تماشا می کردم و می خندیدم، یا توی خیابان به افغان ها لبخند می زدم یا برایم مهم نبود که مستأجرمان افغان باشد یا نه. ولی دلم برایشان جا ندارد. افغان های دوست و برادر، بدند، دشمنند و قاتل آرزوها و امید هزار پدر مثل پدر من. افغان ها دزدند، دزدهایی که به کاروان کارگرهای کشورم زده اند. 

به انسان بودنشان فکر می کنم و آرزو نمی کنم بمیرند. ولی آرزو می کنم و امیدوارم که بروند و دست از سر ما بردارند.




موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۵/۰۴/۰۷
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی