شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

خودت گفتی بیا

چهارشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۲۳ ب.ظ


خب تو همچین خدای مهربانی هستی دیگر. خودت دعوت می کنی، خودت صدا می زنی، خودت یک تکه زمین فراهم می کنی با یک نسیم ملایم و یک منبع نور کوچک - آنقدر که بشود کلام مقدست را خواند - و یک همراهِ همدل. خودت می گویی بیا. اگر نمی آمدم که دیگر کوردلی تا کجا؟ تا کی؟ ثانیه به ثانیه ی شب های قدرم را به این فکر می کردم که چقدر تو خوبی! مزه ی شیرینِ ماندگاری دارد شب زنده داری در کنار حاجت شب های قدر سال های گذشته.

امسال بار دلم را بستم در این شب ها. چیزی جا نماند که بگویم ای دل غافل و کاش یک شب دیگر و یک شب دیگر ...

امسال سعی کردم بفهمم که هر شب را شب قدر دانستن، بار آدمی را عجیب سبک می کند.




موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۹
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی