شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

موندنی

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۱۹ ب.ظ

آخرین بار که بارون اومد گفت بیا بیا دنیا رو مه گرفته! سینه خیز رفتم تا بالکن. راست میگفت. حال نداشتم بگم راست میگی. همینطوری نگاه کردم فقط. گفت فکر کن الان اون پایین توی مه چند تا زامبی منتظرن تا بهمون حمله کنن، اصن شاید این مه سمی باشه، مثلا اگه بری توش تا ابد به آدما میگی الاغ! یهو دیدی پوستت نارنجی شد و هر وقت بشکن زدی صدای کلاغ اومد از بین انگشتات. داشتم فکر میکردم این مه چه مشکل دیگه ای هم قافیه با الاغ و کلاغ ممکنه بسازه که نگام کرد. گفت از پس مه و زامبیا شاید برنیام ولی پیشت می مونم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۰۲
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی