شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

۱ مطلب در فروردين ۱۳۸۷ ثبت شده است

یا قدیم برای کسی که نثر های موزونم را دوست دارد با آرزوی خجستگی نوروزش   این بهاری که من می شناسم حالا حالا ها خیال دارد هرسال بیاید و همه چیز را زیر و رو کند ! اصلا هم به این کار ی ندارد که شاید کسی دلش گیر جای پاهایی روی برف باشد ، یا هنوز پالتوی سنگین روی شانه هایش را بخواهد ، برای هزار سال ، یا شالگردنی را که بافته و حالا رفته ... تازگی ها فهمیده ام بهار ، زیباروی بی رحمی است با هزاران عاشق . می آید . این وسط خاطرات گرم زمستانی چند نفر هم مرد ، مرد . مهم انگار فقط اوست  ،با لبخند اناری رنگش ...                                                         شاد و درخشان باشید در این سال نو                                                                              خودم   سلام فریبا جونم حالتون خوبه انشاءالله ؟ عیدتون مبارک ! سال جدیدتون خوش مهربون من ! چکار می کنید با دوری ها ؟!! خیلی دلم براتون تنگ شده . اندازه همه ی قشنگی های دنیا براتون توی سال جدید آرزوهای خوب می کنم . دوستتون دارم . به همین سادگی ... به امید اینکه امسال بتوانیم دانه باشیم نه سیب ... ! درخشان باشید مثل همیشه !     این عید رو به همه ی دوستام تبریک میگم . سماء جون ! هنگامه عزیز ! مرجان گل ! سحر مهربان ! بهار سبز ! و ... هل ! سال نو مبارک !!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۸۷ ، ۰۵:۴۸
شب تاب