شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

تنهایی هیچی به آدم یاد نمیده. فقط از همه چیزایی که یاد گرفتی، امتحان می گیره.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۲۷
شب تاب

 

تمام شهرهای جهان مشغول لوندی، دل من بسته به "خانه". عاقبت تصمیم گرفت پابه پایم فرو برود در ترس و دلهره ای شیرین. عاقبت بار را بستیم. هزار مرد و زن وسواسی توی دلمان رخت می شستند و ما دور چینی ها و بلورها روزنامه  باطله می پیچیدیم. می شستند و فرش ها را لول می کردیم. می شستند و می خندیدیم.

قرار است جور دیگری دست بدهیم به دست زندگی. قرار است دوباره زودتر از خورشید پا به خیابانهای شهر بگذاریم.

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۲۹
شب تاب

 

اگر قرار بود یکی از بت های قوم های قدیمی و بربر را ستایش کنم میرفتم جزو آن قبیله های تاریک فکری میشدم که خورشید را شیطان می دانند و برایش آدم قربانی می کنند و نه آن قبیله هایی که خورشید را خدا می دانند و پرستش می کنند. از نور بدم نمی آید ، نوری را که در تاریکی می درخشد دوست دارم ولی این آفتاب خیره کننده تابستان- یعنی نور محض- یک چیز ظالمانه ایست.

 

 

* میراث . هاینریش بل . سیامک گلشیری 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۵۰
شب تاب

 

رد شدم از روزگاری که حرف میزدم نه از سر همفکری، که برای گذشت زمان و سبک شدن حال و هوا. حالا با خانم ورزش چای میخوریم و از دوست های قدیمی حرف میزنیم، از کلمه ها.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۲۸
شب تاب

 

اینایی که سیگار بعدی رو با آتیش قبلی روشن میکنن، شدم از اونا. یکی رو که می ذارم زمین، بی فاصله میرم سراغ بعدی. با خودم میگم: این کثافتا چطوری این قد خوب مینویسن؟ نه. این کثافتا چطور میتونن بنویسن؟ نمیفهمم.

بعدی.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۱۱
شب تاب