شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۴ ثبت شده است

 

گفتم کاری ندارد. خودم را می‌زنم به خواب باز هم. نمی‌شنوم که نوبهار آمد و شد باز دل من دیوونه... نمی‌بینم که شاخه‌ها سفید و صورتی می‌شوند. تقویم را ورق نمی‌زنم. کاری ندارد. خیال می‌کنم هنور برف‌ها آب نشده که از سینه‌کشِ کوه بتازی با اسبی، پرایدی، چیزی و برسی به خانه‌ام و منِ با لبخند به انتظار ایستاده را برداری ببری به جاهایی دور و دورتر بی‌سوال. خیال می‌کنم بهار ایستاده و یک بار هم که شده نیامده.

کاری ندارد که. خواب زمستانی ادامه دارد تا ابدیتی که تو شاید بیایی...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۲۱
شب تاب