سفید !
چهارشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۸۶، ۰۷:۰۶ ق.ظ
برای کسی که نثرهای موزونم را دوست دارد
.
گفت : از امروز هر وقت باد بیاد ، یاد رقص موهای تو می افتم ... هر وقت بهار بیاد ، یاد بوی تنت می افتم ... هر وقت گل ببینم ، یاد خنده های قشنگت می افتم ... هر وقت هم آسمونو دیدم ، یادم میاد که بهت قول دادم تا اون بالا بالا ها پرواز کنیم ، با هم ... از امروز .
گفتم : مدت هاست وقتی به افق نگاه می کنم ، منتظرم که یه همچین روزی برسه و بهت بگم از امروز ، هر وقت برف ببینم یاد سفیدی بختم می افتم .... از امروز من خوشبخت ترین آدم دنیام ... از امروز ، ما ، با هم ، ...
از امروز ...
سلام فریبا جونم ! حالت خوبه نشونه ی خاطره های شیرین ؟!
همه ی همه ی همه ی بچه ها سلام های خوشمزه خوشمزه ی عسلی براتون می فرستن ! ان شاءالله همیشه دلتون خوش و کامتون شیرین باشه !!
یه خبر خوب داغ داغ !
شهناز بالاخره پرید !!! البته نه به طور کامل ، ولی میشه از پروازش صد در صد مطمئن بود !!!
ممنون که به کلبه ی درویشی من سر می زنید .
راستی ، باورش برام سخت بود . اما بهم خبر رسیده که با معدل 18 دیپلمشو گرفته . بین خودمون باشه !!!
قرررررررررررررررررربون شما برم !! قررررررربون شما بریم !!!!
دلاتون گرم و همیشه درخشان باشید .
خودم
۸۶/۰۶/۱۴