مامانی
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۰۲:۴۰ ق.ظ
یا قدیم
برای کسی که نثرهای موزونم را دوست دارد .
مادرم همیشه ذکر میگفت ، موهایم را که می بافت . دانه های تسبیح میشد حلقه های موهایم .آن روزها احساس می کردم خدا مستقیم در چشم هایم نگاه می کند .چقدر خوشبخت بودم وقتی کنارت می خوابیدم مامان ؛ انگار هیچ زمستانی جرئت آمدن نداشت از بس گرم بودی .لب هایم گر می گیرد موقع بوسیدن چشم هایت ، شیرین می شوم اما .
بگذار همیشه عاشقت باشم مامان . بگذار همیشه عاشقت باشم ...
شاد و درخشان باشید
خودم
۸۷/۰۲/۱۳