رؤیا
چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۰۲:۴۲ ق.ظ
"یا قدیم "
برای کسی که نثرهای موزونم را دوست دارد .
و ...
جاده ای رو به اینجا ، سپیداری با شکوفه های سیب ، بارانی که زمین را آبی می کند و جای پاهایی که شبیه برگشتن اند ...
رؤیای هر شبه ی من .
هر شب ، بالهایی گشوده می شوند به وسعت تمام رسیدن ها ، آرزوها ، خیالها ، در دو سوی دلم ، و آنچنان بالا می برندم که فکر می کنم آمده ای ..
چه سفید است آمدنت ... !
چقدر رؤیایی است !
شاد و درخشان باشید
خودم
**
همین جوری ! فقط بدون دوستت دارم ... !
۸۷/۰۲/۲۵