چند قدم با خودت
شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۱:۱۵ ب.ظ
بهار نیست ، اما می توانیم خیال کنیم که بهار است و همه چیز نو شده است حتی چیزهایی که به خواب هم نمی دیدیم که نو شوند!
نشسته ایم، اما می توانیم خیال کنیم که داریم قدم می زنیم در یک هوای ملایم بهاری ، نه در خیابان های یخ زده و سرد که در یک خیابان بلند که بوی نسترن از سر و رویش می بارد.
واقعیت را میدانیم ، اما می توانیم خیال کنیم که هیچ چیز نمی دانیم .می توانیم همه ی لحظه های قبل را خواب فرض کنیم و این یک لحظه ی خیال را بیداری.می توانیم خیال کنیم که همه ی مردم دنیا می دانند که دوست داریم تنها باشیم.می دانند که سکوت ما معنی اش قهر نیست ، معنی اش هیچ چیز نیست...
دست خودت را بگیر و به گردش برو . خیال کن که خودت حواست به خودت هست.
۹۰/۰۹/۱۲