ضیافت شبانه
شبهایی هست که خیال می کنی تنهایی، اما در اصل هزاران فرشته و شیطان در اطراف تو در حال پروازند و به نوبت روی شانه ها ، قلب و ذهن تو می نشینند. این شب ها شوم و ترسناک نیستند و سرنوشت تو را رقم نمی زنند اما قابلیت این را دارند که مثل یک ابر روی زندگی ات سایه بیندازند. سایه ای از آرامشی فرشته گون یا اضطرابی شیطانی.
روح تو این شبها را درک می کند اما چشمت هیچ نمی بیند ؛ نه بال فرشته ای و نه دم آتشین شیطانی. روحت خاطره ی این شبها را حفظ می کند . خاطره ای گنگ و مبهم ،شبیه به یک حس و تو کم کم در طول تمام شب ها و روزهای بعد از آن شبها رنگ وبوی عجیبی را درونت حس می کنی که دلیلش را درست نمی دانی ولی حتم داری که به آن شب هایی که فقط خیال می کردی تنهایی مربوط است.
مراقب باش. شاید امشب یکی از همان شب ها باشد . مراقب باش که چیزی که از این شبها در تو رسوب می کند صدای بال فرشته ها باشد نه نفس مسموم شیاطین .
مراقب باش.