یکی از هزاران راه
پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۱۶ ق.ظ
فردا قرار است کنکور بدهیم برای ارشد و قرار هم هست که قبول بشویم ! و همچنین قرار است که در همین دانشگاه فعلی هم قبول بشویم . قرار است اگر قبول شدیم برایمان لپ تاپ بخرند و اگر قبول نشدیم و آن یک دانه رشید ِ نه چندان رشید ِ کلاس قبول شد اسممان را عوض کنیم و البته درباره ی اینکه چی بگذاریم اسممان را هنوز قراری گذاشته نشده !
کلا اوضاع خوبی است و من هم به شدت از خودم راضی ام و اصلا هم غصه نمی خورم و ذره ای هم استرس ندارم از اینکه دوستان منابع را بلعیده اند و من به کارهای دلخواه دیگرم پرداخته ام! آرزوهای دیگری هم دارم و راه های دیگری را هم میشناسم برای رسیدن به آنچه دوست دارم ، به خاطر همین قبولی در کنکور ارشد و دانشجوی کارشناسی ارشد شدن آنقدرها هم برایم حیاتی نیست ، فقط تنها مشکلم این است که به دوستان گفته ام اگر من در کنکور قبول نشوم و او* بشود اسمم را عوض می کنم! این موضوع قضیه را کمی حیثیتی کرده وگرنه من اصراری ندارم مسیر خوشبختی و موفقیتم از وسط کلاسهای کارشناسی ارشد تربیت معلمِ سابق یا خوارزمی ِفعلی بگذرد . موقع ِ کنکور کارشناسی هم اصراری نداشتم ، ولی خدا خودش خواست که راه این باشد و اگر بازهم بخواهد باز هم میشود ! به قول حنا بانو دست خدا بالای همه ی دست هاست !
لطفا دعا کنید یا من قبول بشوم یا او قبول نشود ! چون من اسمم را دوست دارم هم !!!
* او ؟؟ تنها پسر ِ کلاس!
۹۰/۱۱/۲۷