دم مزن و سخن مگو
شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۲:۲۷ ب.ظ
از پشت کوه
صداهایی می آید ...
۱-جشن ، برگزار شد.مثل همیشه باید یه مدتی ازش بگذره تا بتونم درباره اش بنویسم.همیشه همین طور بوده . ماجراها باید کاملا هضم بشن برام تا بتونم درباره شون حرف بزنم ...
۲- حنا بانو!این یه اخطار جدیه!بنویس! وگرنه ... ! می دونم که می دونی من همیشه اینقدر مهربون نیستم!!! پس ... !
۹۱/۰۲/۳۰