آرزوها بو گرفتهاند و تو نبودهای
خیره به سقف و چراغ بد ریختی که هزار سال است هر شب دلم میخواهد عوضش کنم، تغییرش دهم، از شرّش خلاص شوم و هر صبح خاک بر سر این دنیا که هیچ است و پوچ است داشتم فکر میکردم که چه ذهن بدبختی دارم. شنیدهای طرف زندگی نباتی دارد؟ استعارهء بد شکلی است راستش. حیفِ گیاهان و نباتات و حیوانات و جمادات و اصلا حیفِ هر چیزی که انسان بخواهد به آن شبیه یا با آن توصیف شود. به جز گُه البته. گُه نزدیکترین و شبیهترین و متقارنترین و همسانترین چیزِ این عالم است به انسان. گُه مناسب است.
۵۰ درصد ماجرا مشکل خاصی ندارد. یعنی خواندن و تماشا کردن و بچهداری و همین گونه کارها، پذیرفته شده و مطلوبند و بهبه اما بوی قضیه از نیمِ دیگر بلند میشود که خب پس آرزوهایم چه؟ اینکه هرگز ارس را ندیدهام چه؟ هیچوقت تپهء درست را برای مستقر کردن تلسکوپم انتخاب نکردهام چه؟ هیچ. بنشین و مخور غم جهان گذران که هیچکس هیچجا را نگرفته جز تو که گرفتی و باز جز تو که از من گرفتندت.
گُه خوب چیزی است. کاملا برازندهء تمامِ انسانها به ویژه آنها که آرزوهای بزرگ دارند اما پول نمیسازند.
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین به صورت رایگان استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
+ برای دیده شدن مطالبتان در ویترین نیازی به دنبال کننده یا عضوگیری ندارید
با سپاس