جا می شوی در قلبم
حالا این همه زحمت لازم نیست. این همه گشتن به دنبال شعرهایی که خوشم بیاید یا هدیه هایی که دوستشان داشته باشم عمیقاً یا حرف هایی که بخنداندم آنقدر که چشم هایم برق بزند. این همه تلاش و ناکامی لازم نیست به خدا. من، خیلی ساده عاشق می شوم. ضربان قلبم به سادگی بالا می رود و آدم هایی که دوستشان دارم، آنقدر زیادند که شاید هرگز با آن کنار نیایی. خیال می کنی اینطور، بیشتر دوستت خواهم داشت؟ تقصیر تو نیست. همه فکر می کنند که اگر طور دیگری باشند، بیشتر دوست داشته خواهند شد. و خدا می داند که این چقدر آزار دهنده، غمگین کننده و تلخ است.
بیا هیچ جای این دنیای دلم را برای خودت تنگ نبین. آنجا کسی به کسی کاری ندارد. آرام آرام بنشین کنار خودت و چشم هایت را بدوز به زندگیت و بگذار خیال کنم تو هم یکی هستی شبیه همه ی آنهایی که نمی دانند. بعدش شاید باران بارید و خورشید هم کمی رفت پی کارش...