چیزهایی نوشته بودم توی گوشی موبایل به قول تو باهوشم از سه سال تا همین چند ماه پیش که تمامش دود شد و رفت به هوا و پاک شد و رفت به فنا و تکههای مهمی از من که داخلش بود رفت به کجا؟ آفرین، به گا.
مثل آن سال که بلاگفا کلماتمان را خورد انگار نه انگار که بعضیها خودشان را قاطی آن کلمهها جا گذاشته بودند. جای آن زخم خوب نشد هیچوقت در روحم. جای این زخم هم خوب نمیشود، میدانم. فقط دیگر یاد گرفتهام خیره به افق روی زخمهایم را لیس بزنم و طعم خون که پیچید توی دهانم بگیرم بخوابم. فعلا برنامه همین است.