شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

۳ مطلب در آبان ۱۳۸۷ ثبت شده است

یا قدیم برای کسی که ... از روی بام دستان کوچکش سنگی نشانه رفت از توی کوچه ها یک دامن قشنگ با گیسویی بلند رد میشد و ... سنگ ؟ ...شاد و درخشان باشید از  " زهره خوب بخت "
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۸۷ ، ۰۳:۵۹
شب تاب
" یا قدیم "  یرای کسی که نثر های موزونم را دوست دارد تو ، لاک ناخن منی . تو رنگ رژ لبمی که مالیدم تا سلامم خوش رنگ تر باشه برای قرار اول که ... تو ، بوی عطر منی که رو تنم ماسید وقتی نیامدی ... سالهاست آینه ، آرایش سالها پیشم را به خاطر دارد . همان لاکی که تویی ، همان رژ لب که تویی ، آینه هر روز من را همانطور می بیند ، همان دختر چهارده ساله ، که هزار و چهارصد سال است همه ، آرایش از مد افتاده اش را مسخره می کنند ... شاد و درخشان باشید          خودم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۸۷ ، ۰۳:۲۳
شب تاب
" یا قدیم " من میوه دوست ندارم . مامان گفت باید هر روز صبح یه سیب بخورم . گفتم نمیشه به جای یه سیب یه بسته چیپس خورد ؟ ! مامان یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم کرد و گفت : " اگه تو عقل داشتی ... ! "...خودم هم می دانم که اگر عقل داشتم خیلی اتفاقها می افتاد ، اما خوب ...مثل اینکه قسمت نبوده !! شاد و درخشان باشید             خودم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۸۷ ، ۰۴:۳۷
شب تاب