شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

۳ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

 

مصی میگه خاک بر سرت. تو دلم میگم خودم میدونم، تو چرا دیگه میگی؟ تو که باید باهوش تر از این حرفا باشی. تو که بیشتر از ده ساله منو میشناسی. دوست دارم بلند بگم بهش. هیچ عجیب نیست که نمیگم. هیچ عجیب نیست که هیشکی روحش خبر نداشته باشه که چی میگم و چه ها نمیگم. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۰ ، ۱۹:۴۱
شب تاب

 

دست خورشید سوخت و من بیش از پیش به قعر تاریکی فرو رفتم.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۰۸:۵۱
شب تاب

 

یلدا بود. گفتیم برویم قدمی بزنیم. سوزِ سرما سگ کُش بود، ما را نکشت ولی. دیدیم یک دقیقه بیشتر هیچی عوض نشد. برگشتیم و خوابیدیم. فردا روزی بود از نو برای سگ دو زدن. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۰ ، ۱۶:۲۰
شب تاب