شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

در یلدای خمار چشمانت بیژن و منیژه میخوانم و از انار لبهایت دانه ی بهشتی برمی چینم ... !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۰ ، ۰۷:۳۹
شب تاب
سخته ، آره ، ولی میگذره ... باید بگذره ... من طاقتش رو ندارم ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۰ ، ۱۵:۵۴
شب تاب
خیلی ها هستن که می خوان بهت بگن دوستت دارن ، ولی پیدات نمیکنن !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۰ ، ۱۵:۲۹
شب تاب
این : یکی از خوراکی های مورد علاقه منه ! خدایا شکرت به خاطر همه چیز و به خاطر همه ی لذت های کوچک زندگی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۰ ، ۱۳:۴۲
شب تاب
این روزها رنگ شهر سیاه نیست ، سرخ نیست ، حتی سبز هم نیست ، سفید است ! خاک نمی بارد ، غم نمی بارد ، آتش و خون و ماتم نمی بارد ، نور است که می بارد ! کمتر چشمی این نور را می بیند . کمتر کسی است که بفهمد این روزها راه از همیشه روشن تر است .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۰ ، ۱۲:۱۴
شب تاب
بهار نیست ، اما می توانیم خیال کنیم که بهار است و همه چیز نو شده است حتی چیزهایی که به خواب هم نمی دیدیم که نو شوند!  نشسته ایم، اما می توانیم خیال کنیم که داریم قدم می زنیم در یک هوای ملایم بهاری ، نه در خیابان های یخ زده و سرد که در یک خیابان بلند که بوی نسترن از سر و رویش می بارد. واقعیت را میدانیم ، اما می توانیم خیال کنیم که هیچ چیز نمی دانیم .می توانیم همه ی لحظه های قبل را خواب فرض کنیم و این یک لحظه ی خیال را بیداری.می توانیم خیال کنیم که همه ی مردم دنیا می دانند که دوست داریم تنها باشیم.می دانند که سکوت ما معنی اش قهر نیست ، معنی اش هیچ چیز نیست... دست خودت را بگیر و به گردش برو . خیال کن که خودت حواست به خودت هست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۰ ، ۱۳:۱۵
شب تاب
ایمیل هایی هست که همیشه می رود توی اسپمم ! از شرکتی توریستی به اسم "ریوار گشت".و من هر بار که می بینمشان یاد تو می افتم.تو در یک آژانس هواپیمایی کار می کردی (هنوز هم کارمی کنی ؟)و سر و کارت با تورها و توریست ها بود . آن ایمیلها و تو کلا به هم بی ربطید اما برای من که دلم این روزها تنگ است برای تو و خیلی های دیگر و خیلی چیزهای دیگر ، هر چیزی می شود شبیه یک تداعی کننده ، یک نشانه.

کاش تو بودی حداقل ، کاش تو بودی هل ...

دنیا شکلش را که از دست داد ، رنگش را هم ، تو دیگر نگذار بی بو شود .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۰ ، ۲۰:۰۷
شب تاب
باران که می آید  زمینی سیراب می شود آتشی خاموش می شود  بغضی شکسته می شود  بذری شکفته می شود   همه شکرگذاری می کنند  و هیچکس به یاد بارانهایی نیست که آب نیستند  آتشند می سوزانند  و حتی در چله ی تابستان هم بند نمی آیند ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۰ ، ۱۳:۰۴
شب تاب