شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

زمستان دوست داشتنی من

شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۸۷، ۰۴:۱۴ ق.ظ
یا قدیم برای کسی که نثرهای موزونم را دوست دارد.   یک فرشته ی برفی ، سرما ، دست هایی که یخ می زنند ، نوک دماغی که سرخ شده ، سفید ، شالگردن ، بلند ، شب هایی که تمام نمی شوند انگار ، لرزیدن تمام بدن از سوزی که از پنجره می آید ، نگاه هایی که خشک می شوند ، عشق هایی که قندیل می بندند ، آدم برفی بی کلاه ، بی دماغ ، پاهایی که لیز می خورند ، شومینه ای که هیچ چیز را ، هیچ کس را گرم نمی کند ، کلاغ های بی خبر ، برف ، سفید ، سفید ، برف ، برف ، برف ...   کاش کسانی بودند که می دانستند دلم با زمستان چه عشق بازی ها که ندارد . شاد و درخشان باشید یلدایتان پر نور
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۰۹/۳۰
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی