شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

پیغام

سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۸۸، ۰۶:۲۹ ق.ظ
یا قدیم برای کسی که نثرهای موزونم را دوست دارد. دیدمت . هر سه بار که آمدی جلوی خانه و پشت چنار آن طرف کوچه پنهان شدی ! گل سرخت کم کم دارد پژمرده می شود . کادوی هدیه ات حسابی باید خیس شده باشد .باران می آید ، صبح تا همین حالا  ، شاید هم تا شب یا فردا صبح . اگر همین طور دست دست کنی چیزی نه از خودت می متنند نه از آن هدیه ی توی دسستت ، زیر این باران . جرئت کن. چند قدم که برداری رسیده ای به این طرف کوچه جلوی در خانه . حواست به موتورسوارها و ماشینی ها باشد. کوچه خلوت است و عریض ، بی هوا می آیند. امروز باید روز خوبی باشد. جرئت کن . حواست را جمع کن . زنگ طبقه ی سوم را بزن . نترس ! در باز می شود. فحش هم نمی شنوی . وقتی که گفتم آمده ای ، خندید ! شاد و درخشان باشید خودم * فکر می کردم اگر طبق عادت ، هر سال ،روز تولد وبم مطلب نزارم ، آسمون به زمین میاد ! نیومد ! * اول اسفند رو به خودم تبریک میگم . فکر کنم این وب تنها کاریه که مداوم، هرچند لنگون لنگون، دو سه سالی هست ادامه اش میدم .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۲/۰۴
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی