شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

لطفا ادویه ی گاوکُش نخورید!

پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۱، ۰۳:۰۶ ب.ظ
خب ، من یک مزرعه سیب زمینی دارم ! یک مزرعه ی سیب زمینی ِ بسیار بزرگ . البته اون به هیچ وجه یک مزرعه ی ساده و معمولی نیست . سالهاست که خانواده ی من ، نسل به نسل از این راز محافظت کردن ! و این که الان من دارم درباره اش حرف می زنم به این معنا نیست که وجدانم کاملا از فاش کردن این راز آسوده است.نه ! اصلا اینطور نیست ! ولی خب، از روزی که آناگیمبا اون قارچ کبابی رو که با   ادویه ی " گاوکُش " طبخ شده بود ،خورد و برای همیشه مُرد ، مصمم شدم که بالاخره یه جوری این راز رو فاش کنم . همه باید بدونن که سیب زمینی های مزرعه ی ما دیگه اون خاصیت گذشته رو ندارن ... اوه خدای من ! چی دارم میگم ؟... اگه هیچکدوم از این قضایا ، حتی مرگ آناگیمبا ، به سیب زمینی های ما مربوط نباشه چی ؟ ولی بازهم قضیه جدی تر از اونیه که بخوام شوخیش بگیرم ... فکرشو بکن! اگه حتی نیم درصد هم احتمال داشته باشه که اون مرگ ها به خاطر ِ این باشن که سیب زمینی های مزرعه ی خانوادگی من خاصیتِ " ضد ِ ادویه ی گاوکُش ِ" خودشونو از دست دادن ، چقدر وحشتناکه که من واسه همیشه دهنم رو بسته نگه دارم ...  ولی چطوری ؟ از هزارها سال پیش که جَد ِ جَد ِ جَد ِ جَد ِ جَد ِ من فهمید که چطور میشه با اضافه کردن پودر نوع خاصی از سیب زمینی به بی نظیر ترین و خوش عطر و خوش مزه ترین ادویه ی دنیا که تنها ایرادش این بود که کُشنده بود (!) می تونه خاصیت مرگ آوره اون رو از بین ببره ، دیگه همه ی مردم فراموششون شده که چرا اسم ِ این ادویه " گاوکُش"ِ!! حالا چطور می تونم برم و جار بزنم که در طول هزارها سال مرگ و زندگی شماها دست خانواده ی من بوده ؟ که اونا هروقت اراده می کردن می تونستن ادویه ای رو تولید کنن که ... اوه خدای من! حتی تصور این که چندتا پرونده ی مشکوک مرگ دوباره روی میز دادگاه قرار میگیرن مو به تنم سیخ می کنه ... اصلا شاید بهتره به جای اعتراف ، دنبال یه سیاست جایگزین باشم . شاید بهتره مردم رو تشویق به خرید و مصرف یه ادویه ی دیگه کنم ، طوری که کم کم ادویه ی گاوکُش رو فراموش کنن ... نمی دونم چی پیش میاد ... . ولی به هرحال ، فکر کنم بهترین راه همین باشه ! بهتره مردم کمی جلوی شکم خودشونو بگیرن!  با عرض معذرت خدمت نارنجی خانوم بابت تاخیر ! نارنجی خانوم خیلی وقت پیش از من خواست که با سه کلمه ی (گاوکُش - مزرعه سیب زمینی - قارچ کبابی) یه داستان بنویسم و حاصل ، این شد ! سلامتیت آرزومه دوست قشنگم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۱۱
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی