شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

ننه سرما باز دوباره بر میگرده...

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۰۲ ق.ظ
آخرین روز پاییزم یلدا شد، وقتی شدم ننه سرمای قد و نیم قدها و با "نوه های گلم" گفتن خنده های از ته دل را چسباندم به چشم های از حدقه درآمده شان. یلدای من شروع شد و تمام نشد. این بود مرکزِ دنیایم؟ زندگیم دارد روی پاشنه ای می چرخد که همیشه دوست داشته ام بچرخد و این حسی میدهد به این روزهایم که انگار همه چیز تمام شده دیگر. که انگار همه چیز همان شده که باید می شده و الان فقط باید ایستاد و تماشا کرد و چای نوشید مثلاً. که انگار باید زد زیرِ کاسه و کوزه ی همه چیز تا دوباره از اول شروع شود قصه. حالا سقفِ آرزوهای یک نفر چقدر کوتاه است که به این زودی دستش می رسد به آن و می نشیند به تماشا، بحثِ دیگری است. به کسی هم مربوط نیست. پوزخند می توانی بزنی البته. این هم به من مربوط نیست. ولی پایت را در کفشِ من نکن جانم. آدمی که    می داند فردا می میرد، دست آرزوهایی که امروز برآورده می شوند را می گیرد و می آورد سرِ سفره اش. آن گروهی که جان می کنند برای آرزوهایی دور، نمی فهمم. من نمی فهمم. خیلی ها تحسینشان می کنند اما. من نمی کنم. به جایش می روم چند تا آرزوی دیگر لیست می کنم. بی ترس. بی شک. آنچه باید بشود، می شود.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۰۲
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی