شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

گمم کن. شاید بعدها پیدایم کردی...

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۳۵ ق.ظ
شبکه نمایش داره یه فیلم نشون میده. وحشتناکه. یارو اومده میگه من پروفسور فلانی هستم و اینم زنمه و اینم خاطراتمه و خلاصه این منم که منم ! ولی عالم و آدم یه نفر دیگه رو با همون اسم و زن و خاطرات معرفی می کنن و میگن این پروفسور فلانیه نه تو! از اولش ندیدمش. ولی حتماً از اون فیلماست که بعدن معلوم میشه آقاهه راست می گفته و دیگران دروغ و همه اینا نقشه است واسه رسیدن به اهدافی احتمالاً شوم. جای اون آدم بودن، ترسناکه. البته نه واسه کسایی که آرزوشون فراموشی و گم شدنه. اگه واسه این آدمی که الان منم، این اتفاق می افتاد، احتمالاً یه ذره ذوق می کردم. بعد سعی می کردم مطمئن بشم که در مقابل دوربین مخفی نیستم و وقتی از گیجی در اومدم، می رفتم دنبالِ رندگیم. زندگیه پیشِ رو... ساده نیست. ساده به نظر میاد فقط. مثلِ تصمیم گرفتن برای داشتن یک روز جدید و متفاوت، بعد زنگ زدن به آچو، بعد گذاشتن دو تا دونه برساق روی بخاری و بعد، نشستن روی مبل و زار زدن... *** اسمم داره یادم میره چون تو صِدام نمی زنی...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۰۴
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی