شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

روحِ پوشالی

جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۴۵ ب.ظ


مامانش داره توی حموم سرشو میشوره. از خیس شدن سرش متنفره. داره از ته دلش جیغ میکشه. گریه میکنه. میگه آخ سرم. میگه سرم سوزید. میگه برو بیرون! میگه آبو نریز گفتم. زورش که نمیرسه به مامانش، آخرین تیر ترکششو پرتاب میکنه. داد میکشه بابا کمک! بابا کمک ...

یادم نمیاد هیچوقت گفته باشم بابا کمک...

هیچوقت احتیاج به کمک نداشتم؟

بابا همیشه بود؟

اونقدر قوی بودم که خودم از پس همه چیز بر میومدم؟

من از همه چیز می ترسم ...


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۳
شب تاب

نظرات  (۳)

:)
سلام 
این ترس تو وجود همه ادمها هست به شکلهای مختلف تو تنها نیستی اما بعضیا غرورشون اجازه بروزش رو نمیده
پاسخ:
خیلی آزاردهنده است. من اینجوری نبودم. حداقل به این شدت نبود.
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟این دل نوشته خیلی ترسناک!
پاسخ:
شاید نه، شاید آره. نمیدونم. شاید درست شد. شایدم نشد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی