شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

ساعت طلایی

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ب.ظ


تمامِ هفتهء کوفتی یک طرف و ساعت 4 تا 5 عصر دوشنبه ها یک طرفِ خاصِ دیگر. مایهء تسکین قلب است این یک ساعتِ نازنین. یک تکهء رؤیایی و بی نقص. هستی آنجاست، همان که چشم نمی توانم ازش بردارم. همان که بی اختیار لبخند می آید روی لب هایم وقتی تک تک حرکاتش را زیر نظر می گیرم. و بقیه.  آخ از بقیه. 5 نفری که دوستم دارند. باورم دارند. این ها روحم را ترمیم می کنند و چقدر کم دارمشان. همیشه سهمم کم بوده. همیشه همه چیز آتش گرفته و رفته که رفته. دوشنبه عصرها خودم نیستم. شاید هم هستم. اینقدر این دوگانگی شدید و عجیب است که اگر کسی تمام روز را با من باشد، به سادگی می فهمدش و می پرسد. جوابی دارم؟



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۱۳
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی