شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

رویاهای ما شب تاب هایی هستند که در آسمان ذهن ما می درخشند...

شب تاب، خورشیدِ کفِ بشقاب

اگر می شد اینجا نبود و جای دیگری بود، «شاید» خوب بود.
و همین «شاید» است که جا را تنگ می کند...

بایگانی

قسمت

چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۳۰ ب.ظ


بعد از قرنی مامان را راضی کرده بودیم که برویم سفر. تلفن زنگ زد و یک نفر گفت رضا را زاینده رود خورده، یک لیوان آب هم رویش. نخندیدم. تلفن که از دستم افتاد، هانیه جیغ کشید و مامان فهمید که باید شعر جدیدی را شروع کند : من که گفتم نرو ... من که گفتم نریم ...

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۱۱
شب تاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی